به گزارش خبرجو24؛ به شوهرم خیانت کردم و الان پشیمونم اما نمی دونم چکار کنم+پاسخ مشاور
من ۵ ساله که ازدواج کردم پسرخالمه شوهرم ۸ سال از من بزرگتره و به خواست خانوادهها ازدواج کردیم من اصلا دوستش نداشتم و ۱۷سالم بود الان یه پسر ۳ سال و نیمی دارم زندگیم همش دخالت توش هست من هرکاری میکنم خاله هام و مادر شوهرم و مادرم همه اطلاع دارن و دخالت میکنن من تو فضای مجازی با مردها و پسرها چت میکنم و درهمین حد خیانت کردم خیلی دوست دارم زندگی عادی داشته باشم. چندروز پیش با یه آقایی چت کردم و میگه عاشقم هست و احساساتش رو خیلی قشنگ و خوب بیان میکنه تمام اون چیزایی که من کلا از زندگی و همسرم تو ذهنم میخواستم رو داشت ولی من قبول نکردم حالم خوب نیست چیکار کنم که بتونم وفادار بمونم و دیگه با مردی چت نکنم؟
دوست خوبم سلام
اینطور که به نظر میاد شما خیلی زود وارد مسئولیت زندگی شدید. بهخصوص که چندان با انتخاب خودتان نبوده و در زندگی احساس درماندگی میکنید. شما دختری هستید که حتماً رؤیاهای زیادی برای داشتن یک ازدواج موفق داشتید که البته میتواند این رؤیاها باورهای غیرمنطقی در مورد ازدواج باشد. من میفهمم که ازدواج در سن پایین و بچه دار شدن شما و اینکه حس کنید ازدواجتان اجباری بوده است، نارضایتی شما را بالا میبرد؛ اما حتی اگر ازدواجتان به فرض محال بهگونهای بوده که شما هیچ اختیاری در آن نداشتید، از آنجا به بعد اینکه چه تصمیمی برای زندگیتان بگیرید و نگرشتان به مسائل به چه صورت باشد و چطور با مسائل برخورد کنید و از عهده آن بربیایید به دست شماست. من میخواهم شما خود را از نقش قربانی نجات دهید آنوقت است که میتوانید برای خود و زندگیتان کاری بکنید. تواناییهای خود را نادیده نگیرید و بدانید بهاندازه همسرتان در زندگی نقش مؤثری دارید.
اینکه با پسری چت کنید و حس کنید همانی هست که من میخام خیلی طبیعی است؛ اما شما باید این موضوع را در نظر بگیرید که افراد در چت کردن خیلی راحتتر حرف میزنند شما خودتان را در نظر بگیرید که چقدر در مورد بیان احساساتتان بهصورت چت راحتتر هستید به همین خاطر حتی اگر شما فرد مجردی بودید که قصد ازدواج و آشنایی با کسی را داشتید پیشنهاد من به شما این بود که بیشتر سعی کنید طرف مقابلتان را بهصورت حضوری ببینید. زیرا زندگی واقعی و نوع برخورد اطرافیان در پیام قابل شناخت نیست.
شما از آن پسر تصوری دارید که بیشتر ساخته ذهن خودتان است. اینکه زندگی خودتان را با چت کردن پسری که در قبال شما هیچ مسئولیتی حس نمیکند مقایسه کنید غلط است. زندگی واقعی پر از هزینهها و خدمات و مسئولیت است و همین مسئولیتها و نوع برخورد شما و همسرتان نسبت به آنها میتواند رابطه شما را تحتتأثیر قرار دهد. شما از آن پسر خوشتان نیامده؛ بلکه از آن حسی که در زندگی خودتان با همسرتان تجربه نکردهاید خوشتان آمده پس چیزی که شما احتیاج دارید یک فرد جدید در زندگیتان نیست، بلکه خلق تجربههای مشترک و لذتبخش با همسرتان است.
به همین خاطر از شما میخواهم روی زندگی خودتان تمرکز کنید. نمیگویم که شما درهرصورت باید بسوزید و بسازید بههیچوجه؛ اتفاقاً از شما میخواهم بهعنوان یک زن توانمند و فردی که در زندگیاش نقش دارد، فرد منفعلی که در زندگیاش جا خوش کرده است و خود را قربانی حس میکند از زندگیاش بیرون کند. تا حتی اگر روزی تصمیم به طلاق هم گرفتید بهصورت آگاهانه عمل کنید و نسبت به خودتان و زندگیتان شناخت کافی کسب کرده باشید.
در مورد دخالت خانواده همسر، میفهمم که چقدر سخته که مدام حس کنید که بهجای زندگی کردن با یک همسر و یک فرزند با یک خانواده زندگی میکنید. دخالت در زندگی زناشویی یکی از معضلهایی است که افراد زیادی با آن درگیر هستند. سن کم شما و اینکه ازدواج شما بهصورت فامیلی است احتمالاً آنها را مضطرب میکند و حس میکنند خودتان بهتنهایی از مسائل زندگیتان برنمیآیید. بیآنکه بدانند دخالت آنها ممکن است شرایط را بدتر کند.