همه جای کامبوج او را به نام زن جنگلی میشناسند، چرا؟ چون این زن را در ماه فوریه ۲۰۰۷ در حالی در جنگلهای انبوه کامبوج پیدا کردند که در شکل و شمایل یک میمون از یک درخت به درخت دیگر میپرید.
به گزارش همشهری آنلاین، این زن جنگلی آسیایی که ۱۸ سالی را در جنگل سر کرده بود از همان زمان مشهور شد! او بعد از ۲ سال و در سال ۲۰۰۹ دوباره درخواست داد به جنگل برگردد!
داستان زندگی عجیب روچوم پنگی ینگ از سال ۱۹۸۹ شروع شد؛ زمانی که او فقط یک دختر هشت ساله بود و برای آوردن آب به چشمه دهکده رفت و هیچوقت از او خبری نشد. اهالی دهکده همه فکر میکردند که حتما دخترک را دزدیده و جایی سر به نیست کردهاند.
حتی والدین روچوم از زنده بودن او قطعامید کرده بودند تا اینکه سال 2007 او را با رفتار و ظاهری شبیه میمونها پیدا کردند. دخترک سعی داشت از مزرعهای در آن حوالی چیزی بدزدد اما موفق نشد و به دام مردم افتاد! روچوم صداهای عجیبوغریبی از خودش در میآورد، انگار نه انگار که تا هشت سالگی بین آدمها زندگی کرده بود. همان زمان بود که مردم به او لقب زن جنگلی دادند!
روچوم را همان موقع به خانوادهاش سپردند. اما دو سال زندگی در میان مردم روستا روچوم هوای برگشتن به جنگل را کرد. این زن جنگلی که آن موقع ۲۸ ساله بود برای برگشت به جنگل اعتصاب غذا کرد و لب به چیزی نزد. سال لو پدر روچوم گفته بود: «هیچ لباسی را نمیتواند تحمل کند و همیشه دوست دارد به جنگل برگردد. از خوردن برنج خودداری میکند و نمیتواند حرف بزند. درست مثل یک میمون رفتار میکند. حتی یک بار همه لباسهایش را پاره کرد و تا صبح در دستشویی مخفی شد!» روچوم البته به خاطر وضعیت ناگوار جسمانیاش چند روزی را هم در بیمارستان سر کرد اما در آنجا هم آنقدر بیقراری کرد که همه از دستش عاصی شدند و او را به خانه فرستادند؛ او همیشه جنگل را به خانه ترجیح میداد.
55 دیدگاه. Leave new
منم ارزو دارم برم جنگل های امازون زندگی کنم تنها
عجب خب اونجا چی میخوری حالا گیرم رفتی 😁😁
عالی منم دوست دارم اونجا زندگی کنم
عجب باش گیرم که رفتی چی میخوری حالا 🤣😁
تنهای تو بیابان اون وسط جنگل گیر نکردی وگرنه همچه حرفی نمیزدی
وویی،،
شیرین خانم مارمولک میخورتت، نری تنها آمازون خطر داره
انشاءالله خداوند بهش توفیق دهد
واقعا خیلی سخته یک دختر ۸ساله تو تنهایی تو جنگل زندگی کنه
من هم دوست دارم برم جنگل چونکه جنگل پرازوفادار پراز خوبیت پراز صداقت
قیافشم مثل میمونه
حتما دوست داری با مارهای غول پیکر اونجا زندگی کنی ؟
والا جنگل بهتر از زندگی تو ایرانه
برو آنجا تا گرگ ها بخورنت😱😱🐺
منم با خودت ببر
شیرین شیرین شیرین چای تو جنگل میچسبه
بریم جنگل آمازون یک نفر
میمونا خفتت میکنند دختر خخخخ
سلام. خوب. خوبه. برو جنگل. گلستان. چرا امازوون
منکه باورم نمیشه با این همه حیوانات جور با جور مار ها که ادم میخورن شیر و پلنگووووووکسی دو ماه قسر در ره حتی خود میمون
خیلی مسخره است 😐😑
مگه چندساله ته میخوای بری جنگل خودت تنها زندگی کنی ازچیزی نمیترسی
بزارید بره جنگل اونجا بهتر از میان نامردمان است
دروغ محض است اگه حقیقت داره چرا عکسی از چهره میمون مانند آن نمی گذارند آن موقع دوربین عکاسی بوده
خب بعد چی شد ؟؟ برگشت جنگل ؟ هنوز زنده ست ؟؟
تو خودتو نارحت نکن؟ نه خونه باباشه
منم همچین ارزویی دارم
دخترک بیچاره دلم براش سوخت. توی سن 8سالگی که گم شده حتما براش خیلی سخت و ترسناک بوده.
خدا همه ی بچه ها و دخترارو از این مشکلات در امان کنه
انشالله
وقتی یه مدت حیوانات همدمت باشن دیگه تحمل آدمیزاد رو نداری
داستان غم انگیز ی هست.
اره والا غم انگیزه
همهی حرفاتون حق
راستی اصلا الان زندست ؟
فرض کنید ملکهی میمون های باستانی شه
دروغ بزرگ ………😆🙋
شب های اولی و روزهای اولی که گم شده بود چقد ترسیده و چقدر زجر کشیده …
خدا تو چقدر بی رحمی …
چرا گذاشتی گم بشه و این همه درد و رنج را بکشه …
البته این دختر هشت ساله خونشون هم تو جنگل بوده و جنگل را می شناخته و چندان ترسی نداشته …
من از نگاه یه دختر هشت ساله شهری این حرفا را زدم …
که خیلی براش سخته …
منم میرم جنگل
خوب شوهرش میدادن شایدیه همدم پیدامیکردبهترمیتونست کناربیادباآدماالبته اگه شوهرش هم هوای جنگل پیدانمیکردبالاخره یااون میموندتوروستایانه اینوباخودش میبرد..یه طوری میشددیگه
جالبه
تازه شده مثل انسان های اولیه، نیاز به اینهمه دکتر وداروی شیمیایی ندارد.و عمر طولانی هم خواهد کرد .رهایش کنید.
خوب عادت کرده دیگه از ۸ سالگی با حیوونا زندگی کرده بنده خدا حرف زدنشم یادش رفته
جن بردش
یعنی واقعا همه باور کردید
همون روز اول خوراک حیوانای وحشی میشی بنده خدا مگه زندگی توجنگل الکیه اوبیچاره بچه بوده اونجا بزرگ شده یه روزم دوام نمیاری حرف بدون فکرنزنیدلطفاالبته آرزو برجوانان عیب نیست شایدم بشه اگه بتونیدسختیاشو تحمل کنید
منم الان ۳۰ ساله میون ی مشت حیوان دارم زندگی میکنم 🤣😁
بچها این دخترو میشناسم هیچی نگین همیشه یک ماه بعد از سال نو با فلامینگوها و لکلکها مهاجرت میکنه میاد شیراز و یک هفته اینجا میمونن و حتی یکبارم طرف شمال رفته بود پیش صادق بوقی یکم خونده بود باهاش و یکمی کل و شوت زده و رقصیده ، اخیییی گناه داره خیلی دختر بدبختیه، لطفا مسخرش نکنین گناه داره 😔😔😔
این سایتم خیلی باحال شده هر دفه یک عکس پیدا میکنه میاد در موردش، چرند مینویسه مردمم باور میکنن، معلوم نیست این عکس از کدوم آلبوم یا گوشی موبایل کدوم یک از مردم تانزانیا یا چوکوسلاواکی لو رفته عجب
سلام اتفاقا خیلی خوب بوده توی جنگل بوده الان اومده توانسانها واشفته میشه قرصی میشه نه سرما نه گرما نه رنجش نه غیبت والا خوب زندگی داشته
جنگل بهترازشهره والا به خدا
طفلی خب چکارش دارن بزارن هر طور
دوست داره زندگی کنه
اگه دوست داری میتونی بری جنگل امازون .فقط مواظب پینتونا باش. درسته غورتت میدن
وقتی از بچگی به یه جایی عادت کنی دیگه سخته دل بکنی ۱۸سال هم کم نیست
خوش بحالش باور کنید در این عصر وزمانه که برادر به خونه برادر تشنه است جنگل خیلی بهتر از شهر وجامعه است اونجا حیوانات همه در کنار هم شاد وخرم زندگی می کنند ولی اینجا کسی چشم دیدن کسی رانداره
در این عصر وزمانه زندگی در جنگل هزار شرف بر زندگی در شهر دارد
منم همچین ارزویی دارم
شانس زنده بودن را اگر در جنگل داشته باشیم
بزارید برم من بزارید برم من….
منم دوست دارم مثل همین باشم
تنهای تو بیابان اون وسط جنگل گیر نکردی وگرنه همچه حرفی نمیزدی