به گزارش خبرجو24؛ سندروم خود ویرانگری یا ایمپاستر در رابطه چیست؟
این مقاله سندروم ایمپاستر و اثرات آن روی رابطه عاطفی را بررسی میکند.
آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که با وجود شغل و تحصیلات معقول، تلاش برای زندگی و سبک زندگی صحیح تصور میکنند دستاوردی در زندگی ندارند؟ آیا تصور میکنید موفقیت دیگران از روی استعداد و تلاش و موفقیت خودتان از روی شانس و اقبال بوده است؟ آیا همیشه به این فکر میکنید دیگران دست کمتان میگیرند؟ اگر این چنین است احتمالا به سندروم ایمپاستر یا خودویرانگری مبتلا هستید و این موضوع به شدت روی رابطه عاطفی شما اثر گذار است! افرادی که به این سندروم مبتلا هستند احساس میکنند در رابطه مفید نیستند، دستاوردی ندارند، همه چیز روزمره گذراست و چیزی تحت کنترل آنها نیست و حق انتخابی ندارند. این مقاله سندروم ایمپاستر و اثرات آن روی رابطه عاطفی را بررسی میکند.
معرفی تعریف سندروم ایمپاستر
سندروم ایمپاستر (impostor syndrome) یک فرآیند روانی است که فرد مبتلا نمیتواند موفقیتها و اثرات مثبتش را در هیچ زمینهای از زندگی ببیند. این موضوع در همه جنبههای زندگی مثل تحصیلات، شغل، رابطه عاطفی و تربیت فرزندان خودش را نشان میدهد. این سندروم 3 ویژگی مهم دارد:
ویژگی اول: افراد مبتلا تصور میکنند دیگران از آنها انتظارات و توقعات خارقالعاده دارند و این میزان از موفقیتی که در حال حاضر دارند برای این توقعات کم است. به زبان سادهتر فکر میکنند دیگران خیلی روی آنها و توانیهایشان حساب میکنند و نباید این توقع را از بین ببرند. حتی اگر به موفقیتهای بالا برسند بازهم تصور میکنند توقع دیگران از آنها بیشتر است.
ویژگی دوم: فرد مبتلا دلهره دارد که مبادا دیگران تصور کنند یا بفهمند او در مورد تواناییهایش فریبشان داده است! در صورتی که لزوما فریبی وجود ندارد اما چون خودش باور ندارد موفق است فکر میکند دیگران هم همین احساس را دارند!
ویژگی سوم: این افراد دائم موفقیتهای خود را به عوامل بیرونی ربط دهند. مثلا اگر فرزندان موفقی داشته باشند فکر میکنند به خاطر وجود پدرشان بوده نه ایشان به عنوان مادر. یا اگر رابطه را با وجود تمام سختیهایش حفظ کردهاند و تمام این مدت باج عاطفی دادهاند به خاطر لطف طرف مقابل بوده است!
انواع سندروم ایمپاستر
ایمپاسترهای حرفهای یا متخصص
این افراد هرگز خود را حرفهای متخصص در کاری نمیبینند. در رابطه دائم به دنبال یادگیری مهارتهای ارتباطی مختلف، کار کردن روی خودشان، یافتن ریشه رفتارهایشان و … هستند. شاید بگویید خوب این چه اشکالی دارد؟ چه چیزی بهتر از اینکه فردی روی خودش کار کند تا بهتر و مفیدتر باشد؟ اشکال کار اینجاست که این افراد هرگز از پیشرفتشان احساس رضایت و سرخوشی نمیکنند و اگر طرف مقابل نخواهد قدمی برای رابطه بردارد و این یک رابطه یک طرفه باشد فرد ایمپاستر خودش را مقصر میداند و فکر میکند به علت ناآگاهی خودش از روابط است که رابطه چیزی کم دارد.
ایمپاسترهای تک رو
این افراد کمک خواستن از دیگران و شریک عاطفیشان را گناه کبیره میدانند! تصور میکنند اگر از کسی کمک بخواهند باید بابتش خجالت بکشیند و دیگران آنها را ضعیف و ناآگاه میپندارند که کمک خواسته اند! چنین فردی قطعا این قابلیت را دارد که علاوه بر کارهای شخصی خودش تمام بار رابطه را نیز به دوش بکشد. نمونهاش خانم شاغلی است که با وجود اینکه سرکار میرود، از بچهها نگه داری میکند، کارهای خانه را انجام میدهد و … توقع دارد نظافت خانه را نیز به نحو احسنت انجام دهد و بابتش از کسی کمک نخواهد وگرنه فرد ضعیفی است!
ایمپاسترهای کمالگرا
این افراد هرگز از خودشان و کارهایشان رضایت ندارند. در رابطه نیز سعی میکنند همه چیز بدون نقص باشد و کوچکترین بالا و پایین شدنی از ایدهآلهایشان آنها را سرشار از تنش و استرس میکند! احتمالا بزرگترین مشکل همسرشان با او این است که نمیدانند چطور شریک عاطفی ایمپاستریشان را خوشحال کنند و همیشه جای خالی چیزی حس میشود که گاهی حتی خودشان نمیدانند آن چیست!
ایمپاستریهای نابغه
این افراد از خودشان توقع ضریب هوشی استثنایی دارند. فکر میکنند هر مهارتی را باید در لحظه یاد بگیرند در صورتی که سرعت یادگیری افراد متفاوت است! از اینکه هنگام یادگیری سوال کنند خجالت میکشند و تصور میکنند باید یک آچار فرانسه همه فن حریف باشند در غیر این صورت دیگران از آنها ناامید میشوند. این موضوع ممکن است تا حدودی آنها را انتقاد ناپذیر کند و این موضوع به خصوص با شریک عاطفی میتواند مشکل ساز باشد چون برای این افراد خیلی مهم است که به چشم شریک عاطفیشان یک نابغه تمام عیار به نظر برسند.
ایمپاسترهای قهرمان
این افراد با تلاش و کوشش و اضطراب زیاد توانستهاند موفقیتهای چشم گیری به دست بیاورند و دیگران نیز این موضوع را تایید میکنند اما از درون فرسودگی دارند و حال خوشی که دیگران تصور میکنند با این حجم از موفقیت باید داشته باشند را ندارند. حتی فرزندان و همسرشان به دلیل تلاشهای بی وقفه او ممکن است راضی و خشنود باشند و خودش هم با رضایت آنها راضی باشد و حتی گاهی به ایجاد چنین بستری افتخار کند. اما دریغ از حال خوب!
رابطه یک طرفه
افراد خودویرانگر علاقه خاصی به این دارند که همه چیز را به عهده بگیرند، برای نشدنیها تلاش بکنند و حتی وظیفه دیگران را نیز به عهده بگیرند. استاد کنار آمدن با رابطه یک طرفهای هستند که از آن عشق دریافت نمیکنند و حتی تحقیر میشوند! هر نقصی در رابطه وجود داشته باشد به خودشان میگیرند. اگر طرف مقابل ایراد داشته باشد به جای اینکه توقع داشته باشند او روی خودش کار کند و نقاط ضعفش را برطرف کند تصور میکنند خودشان رفتار درستی نداشتند که شریک عاطفیشان این رفتارها را دارد. اجازه دهید یک مثال واقعی از مراجع عزیزی که درگیر خودویرانگری بود برایتان بزنیم. او یک خانم ۳۲ ساله بود که ۳ سال ازدواج کرده بود، همسرش اعتیاد داشت و به او خیانت نیز کرده بود، در نهایت این دو از هم جدا شده بودند و خانم میگفت “سال اول محمدرضا اخلاقهای خوبی داشت، شاید خوب برخورد نکردم که همه چیز عوض شد، به نظرم وقتی خیانتش رو فهمیدم نباید اونقدر عکس العمل تند نشون میدادم”. همانطور که ملاحظه کردید حتی در خیانت همسرشان هم خودش را مقصر میدانست!
گوش به زنگی مداوم
افراد خودویرانگر در یک حالت آماده باش دائم هستند! منتظر هستند ببینند کی و کجا باید به وظایفشان عمل کنند. نکند عقب بمانند و دیگران با خود بگویند توقع دیگری از این شخص داشتیم! در رابطه نیز اگر همسرشان فرد خونسردی باشد و عجلهای برای انجام به موقع کارها نداشته باشند با چالشهای متعددی روبرو میشوند. مدام یک نفر در استرس برای پیشبردن امور و فشار آوردن به دیگری است و دیگری در حال گله کردن که چقدر غر میزنی! متاسفانه این تنشها هردوی آنها را از یکدیگر دور میکند و کار به جایی میرسد که فرد خودویرانگر تبدیل به یک فرد غر غرو و سرویس دهنده میشود.
فرسودگی روحی و روانی
“خیلی خستهام، با عجله حاضر شدم اصلا نفهمیدم چطور اومدم اینجا”، “منتظرم برم خونه بقیه کارها رو بکنم”، “واقعا حوصله عید رو ندارم کلی کار دارم”، “وای باز فردا شنبه است روز از نو روزی از نو چقدر بد” و … اینها جملاتی است که از یک فرد خودویرانگر میشنوید که حتی در زمان استراحت نیز آسایش ندارند و نگران هستند! آنها همه زندگی تلاش میکنند که موفق باشند ولی هیچ کدام از موفقیتهایشان را نمیبینند و در یک چرخه فرسوده کننده گرفتار میشوند. در رابطه مشترک نیز با وجود تمام تلاشهایشان نایی برای لذت بردن از رابطهای که ساختهاند را ندارند. معمولا همسرشان از اینکه او را همیشه خسته میبیند گله دارند و میگویند نمیتوانند به راحتی خوشحالش کنند.
نقش بازی کردن
همانطور که گفتیم یکی از کابوسهای مهم این افراد این است که مبادا انتظارات دیگران را برآورده نکنند و دیگران به قول معروف توی ذوقشان بخورد! بنابراین همیشه با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند تا مبادا نقصی از خود نشان دهند. این تقش بازی کردن از آنها انرژی روانی میگیرد و به مرور آنها تبدیل به کسی میشوند که خیلی وقت است خودشان را فراموش کردند. متاسفانه این نقش بازی کردن برای غریبهها اهمیت بیشتری دارد تا برای شریک عاطفی است که سالها یکدیگر را میشناسند و شریک عاطفی قربانی این نقش بازی کردن میشود و چارهای جز همراهی در این صحنه نمایش ندارد. نسیم خانم جوانی بود که یک همسر خودویرانگر داشت و میگفت ” ما مدتی وضعیت مالی خوبی نداشتیم و همسر سر کار نمیرفت اما به من گفت نباید جایی این مساله را بازگو کنیم، حتی خانوادهها، برای اینکه دیگران نفهمند بیکار شده مجبور بودیم مثل سابق خرج کنیم و خیلی بهمون فشار میومد، کلی وام گرفتیم این مدت تا کسی نفهمه بیکار شده”.
فشار به سایر اعضای خانه
همانطور که خواندید فرد خودویرانگر دنیا را صحنه نمایشی میبیند که ناچار است در آن بازی کند و نشان دهد موفق است و در عین حال از موفقیتهایش راضی نباشد! این فرد سایر اعضای خانواده را نیز مجبور میکند با او همراه باشند. مانند پدر یا مادر سختگیری که بدون توجه به استعداد فرزندان او را جبور میکنند دکتر یا مهندس شود و اگر غیر از آن شود خجالت میکشند! بنابراین معمولا سایر اعضای خانواده نیز درگیر اضطراب و تنش هستند و خواه و ناخواه مجبور هستند این راه را بروند. این موضوع به خصوص در مورد فرزندان خانواده که چارهای جز سر تسلیم فرود آوردن به خواستههای پدر و مادر ندارند بیشتر اتفاق میافتد.
چه باید کرد؟
برای درمان سندروم ایمپاستر با خودویرانگری باید ابتدا ریشه این موضع کشف شود. برخی افراد به علت عزت نفس پایین، رابطه نادرست با پدر و مادر، سبک فرزندپروی و … درگیر این سندروم میشوند و معمولا نیز با طرحوارههای مختلفی مثل نقص شرم و معیارهای سختگیرانه همراه است. بنابراین حتما از یک متخصص کمک بگیرید تا ریشه این مشکلات را در شما پیدا و رفع کند.